کد مطلب:94454 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:190

خطبه 037-ذکر فضائل خود












[صفحه 150]

بر من روا و سزاست كه بر مفاخر خود افتخار كنم آنزمان كه همه را رخوت و سستی، سربسر در خواب پستی فرو برده بود، من بنا به ندای وجدان، بپا خواستم. هنگامی كه همه سر در جیب عجز كشیده، و فروغ اندیشه را در دل تاریك خود كشته بودند، قد برافراشتم و سر راست كردم. همه را لكنت و لب خموشی فرا گرفته بود، اما، من زبان گشودم و داد سخن دادم. همه از فرط حیرت و تعجب بر جای مرده بودند، اما من در میان آنان با مشعل پر فروز الهی گام نهادم های و هویم از همه كمتر، اما توسن باد پای فرزانگیم از همه تكتازتر بود. از اینرو زمام كار را بدست گرفتم و بر پشت توسن راستین پیروزی نشستم. چنان پیش رفتم تا گوی سبقت را از همگان ربودم همچون كوهی سخت و پابرجا، از خشم توفانهای لرزنده و ویرانگر روزگار، ذره ای بر جای نلرزیدم، و از تازیانه های رعدآسا، اندكی از راه راست منحرف نشدم از خود، بدست كسی هیچ خرده گیری و بهانه جوئی نداد، و جای آن نگذاشتم تا كنایه گوئی، مرا به عیبی طعنه زند فقیر و ذلیل مظلوم نزد من، بسی عزیز و كریم است، تا حقش را از زیاده خواهان باز ستانم، و غنی و كبیر ظالم نزد من، زبون و جبون است، تا حق بزور گرفته را از او باز گیرم. من

به مقدرات الهی، و مشیت آفریدگاری با همه جای سر تسلیم فرود آورده ام به حقیقت دادگری كنید، آیا كسی از من دیده و یا شنیده است كه بر پیامبر خدا (كه درود بی پایان به روان پاكش باد) دروغی نسبت داده باشم، و یا رفتاری مخالف كردار او از من سر زده باشد؟ خدا گواه است كه من نخستین كسی بودم، كه فرمان او را به جان پذیرفتم، و دعوتش را به دیده منت اجابت نمودم. بدین دلیل است كه می گویم: من هرگز نخستین كسی نخواهم بود كه به او دروغ بندم. چون به خود آمدم، دیدم طاعتم بر بیعتم بسی فزونی و پیشی دارد، و دریافتم كه پیمانی بس گران بگردن گرفته ام


صفحه 150.